من باز می گردم اما راه را نمی یابم
خانه ها جور دیگری آراسته شده اند
خیابا ن ها بیشرمانه دگرگون گشته اند
و عشق های خجالتی من
آن دخترکان گیس بافته
آبستن اند
albert Ehrenstein

هیچ صیادی در جوی حقیری که به مردابی میریزد مرواریدی صید نخواهد کرد
بلند پرواز باش

My new TOYBOX,

My office.

everything is in my mind,
at any moment i use to be!

no word to say

every time every moment goes,
just a few words remain to say,
when the death comes,
there is nothing to say.

بی سامانی اش از آن روی پایان نداشت که خود از خود پریشان بود

AGHDAA The silent village

Some(about 7) years ago when i had used to travel more than now, it was not very difficult to go to a two days trip but now....

Last week i, my wife and some of our friend had gone to a AGHDAA 100 KMs to YAZD.A silent adobe-made village at heart of desert. we had a cold, frozen night in a karavanseray inside, but it had maybe just one result for me: traveling makes man refreshed.

Travel, travel and travel.

گرچه به واسطه این که ما بخت خود را آزموده ایم باید رختمان را بیرون بکشیم
اما من خوش بینم که حداقل بیش از این که هست فرو نمی روم در ایام
بعلاوه زمستان می تواند فصلی باشد برای نوسازی پیرامون
من خوش بین ام

آیا می توان ذهن را از دیروز ها تهی نمود؟
در حقیقت آیا ذهن برای ادامه دادن به دیروز ها استناد می کند؟


من دوست ندارم از درونیات بنویسم تا حرفی زده باشم
می نویسم تا شناخته شوم

Affliction

here now in tehran my hometown,aggressive.
yesterday, istanbul, cute.
2 days before, daryakenar my childhood land.

ISTANBUL, the city of attraction.
here is istanbul. so attractive so alive so nice

بی تو هرگز
تقدیم به
کار
با نفرت

confused

confusing of writing about it.

هر هدفی را من برآورده خواهم کرد
اما آیا ممکن است
خود هدف مخدوش باشد
مرتب باید بررسی کرد
حالا اگر خدشه ای بود
آیا می توان کاری کرد
برگشت
ادامه
پیچیده شد

کشف تازه

سرنوشت هنگام خواب آلودگی رقم می خورد

سوخت

ما که تمام اش را به تو پرداختیم زندگی
ولی بدان میدانم که تو وقت برای ما نمی گذاری
و بسوز که من برای کار کار میکنم

انسان ها جامعه را می سازند یا جامعه انسان ها را می سازد
پستی نهاده ای در بطن اجتماع است یا انسان خود پست است

راحت باش

پیروان مسیح در کلیسا اعتراف می کنند
این روزها کمتر کلیسا می روند
اما هنوز اکراهی ندارند از گفتن آنچه درونشان را می خراشد

آنتی تز

لذتش اینه که حرف فیلسوفانه بزنی
بعد خودت بهش بخندی