20101028

اشتغال زایی خلاق یا استثمار خلایق

پارکینگ طبقاتی سر کوچه ی دفتر مدتی ست افتتاح شده و کمابیش هم چیز قابل تحسینی است چون هم مکانیابی درستی دارد و هم نسبتا خوب و مرتب و اصولی است.قبل از اینکه وارد محدوده ی طرح ترافیکی شهر شوی در این پارکینگ توقف می کنی
هم دنبال جای پارک کردن نمی گردی هم مایملک ات در جای امنی خواهد بود

اوایل کاملا خوب بود مکانیزه و دقیق و یک نفر در درگاه ورودی همه ی دوربین ها گیت اصلی و دریافت هزینه و ...را کنترل می کرد تا وقتی که چند اتفاق افتاد
تعداد نه چندان کمی خودرو دارای لژ اختصاصی و دایمی شدند
برق ساختمان مدتی قطع شد و نظم و ترتیب خیلی سریع بهم ریخت
اسقبال زیاد شد وظرفیت ناکافی  بود پس روشهای خلاقی که خواهم گفت  مشکلات را مثل همیشه ایرانیزه وحل و فصل کرد

 حالا که مدتی است برق وصل شده پرسنل هم شده اند ده نفر
در طبقات می چرخند وراننده ها را هدایت میکنند تا پشت به پشت آنقدر پارک کنند که تمام سطح پر شود
سوییچ ها را تحویل میدهی ودر کیسه ای می ریزند
و اینجا ماراتن پرسنل حدود ساعت ده صبح شروع میشود تا مهره های بازی را تا شب هی عقب و جلو کنند
و قدیمی ها را با جدید ها جایگزین کنند
تازه واکی تاکی هم دارند

بازی بانمکی است
تازه اگر شب دیر برگردی ماشینت به جای طبقه پنجم در طبقه اول است که البته این هم قسمتی از هیجان بازی است
هم برای چند نفر اشتغالزایی شده هم انعام رفقا به هزینه ی پارکینگ اضافه شده
ایرانیزه کردن کارها یعنی همین

20101023

چرا آب و هوا عوض کردن خوب است؟

گاه گاه به شهر و محله ای میروم که در آن بالیده ام
در آنجا نوای جیر جیرک و البته نجوای موتور یخچال بیشترین  آلودگی های صوتی ممکن هستند
و کثیف ترین هوا کمی گرد و خاک دارد  چون ماشینی شاید اتفاقی به انتهای بن بست سری زده
وقتی برمیگردم به اینجا که شهر آرزوهاست برای ما
کمترین صدا مال چهل ثانیه ای ست که چراغ آن تقاطع قرمز است و ماشین های کمتری از زیر پایم رد میشوند
و تمیزترین هوا مال سحر است که دود دیشبی ها کم شده  و دود امروزی ها هنوز دمیده نشده
در محله ی من آدم های بیشتری غیر از صاحب خانه و سرایدار دفترم مرا می شناسند
 آخر هفته ها آب و هوا عوض کردن خیلی لازم است

20101019

روابط متقابل تحریم های اقتصادی اخیر و چارپایان اهلی

کارمزد حواله ی چندرغاز دلار به بیرون از ایران برابر خود مبلغ حواله است
داشتن یک کارت اعتباری برای پرداخت ان لاین  مستلزم خرید ارز به یک و نیم برابر گران ترین قیمت بازار است
پیدا کردن کسی که  چنین کاری کند گاهی روزها سخت است
بسته های پستی گاهی هیچ وقت به ایران نمی رسد
گاهی هیچ وقت نمی توانی بدون دوز چیزی را از گمرک ترخیص کنی
گاهی زیادی باید بدهی تا ترخیص کنی
همیشه و نه گاهی باید یک جاهایی پول های بی ادبی هم خرج کنی
تنور دلالان گرم گرم است
و این ها فقط تبعاتی ست که یک خرده پا با ان درگیر  است
تحریم ها پشم است

20101017

در باب چرایی وبلاگ گردانی

خلاصه کنم که گر چه به تعداد وبلاگ داران انگیزه ای برای نوشتن وجود دارد
اما من نه تنها نمی نویسم تا لزومن خوانده شوم
که نمی نویسم تا آنچه نمیتوان گفت را با این کاراکترهای کذایی گوشه ای ثبت کنم
و نمی نویسم تا نقدی ضرورتن بشنوم
حتی نمی نویسم  تا کسی که باید یا نباید شاید روزی ان را ببیند
این ها همه شاید تعدادی از انگیزه های دیگران باشد ولی مال من نیست
من برای نوشتن می نویسم
خیلی ساده هر روز می بینم چه کسانی از کدام سرور ها کدام کشور ها و چه و قت و چند بار این ها را می خوانند و پیغامی هم ندارند برای جا گذاشتن و می روند
من مینویسم چون نوشتن را دوست دارم حتی اگر خوانده نشود
به همین زیبایی

20101008

تاویل در ادبیات نیمه سنتی

همیشه تا امروز مطمین بودم اگر آن شعر حمید را زمزمه کنم که
گوهر خود را فشاندم در پای بت هایی که باید می شکستم
لابد همه و خودم باید دریابیم که قطعن کسانی یا دست کم کسی بوده  که  ارزشی داشته (و خوب اگر داشته  هنوز هم دارد) و من وقت و احساسی پایش(ان) گذاشته ام و الان پشیمانم
و حسی همیشه مرا برای واگویی دوباره ودوباره اش(آن مصرع) تحریک می کرد
الان فکر کردم آن احساس علاقه ی من به همه ی دلبرکان غمگینی که نبوده اند نیست
و حتی خود مرحوم مصدق هم می توانسته یک همچین منظور آبگوشتی یی را متصورنباشد از کلامش
این پاسخی ست و اقراری ست به راه بیهوده رفتن
گمان اشتباه بردن
خیالات موهوم
و هر آنچه تو را از به پیش رفتن تا وقت مردن وا می دارد
سودای عشق و عاشقی و شاعر پیشگی در حواشی اوهام مرتبط با آن شوخی ای است که روزگار با نادانان ِهمیشگی می کند
و چون می بیند کسی به ترفندش پی نمی برد باز هم ادامه می دهد

20101007

Great life

We just need a great day for freedom.
Now life devalues day by day.

20101003

Mor(t)al Connections!

He/She wants to connect with you on this or that social network to waste your time just like what he did with your friendship; whom you described before as one of the best......
What the hell does he mean?

20101001

پنبه ی زندگی

چکیده ی داستان همه یکیه
گرچه برش های زمانی متفاوتی ممکنه داشته باشه یا ترتیبش پس و پیش شده باشه
به هر حال همه داستانشون کلیات و تم های مشابهی داره