ما همه بر تمنای دل خویش به راهی رفتیم
بی خود شده از خویش به آغوش بلایی رفتیم
کس چه دانست که در قلب حوادث چه گذشت
بی نشان هر یکی سوی نشانی رفتیم
ان یکی برد و دل خویش به شیدایی داد
وان یکی در دل امواج جان به هوایی می داد
گر تو دانستی به چه ره ایام رفت
من هم ان گه بزدم فال و خوش ایامی داد
No comments:
Post a Comment