20101109

بلاگ مخدر

بی شرف وبلاگ اعتیاد می آورد
مدتی کوتاه آمدم ننویسم  همان شد که ده سال است می شود
چیزهایی می خواهی بگویی که باید در واقع بنویسی
حرف هایی هست که گفتنی نیست نوشتنی است
از سوی دیگر در ظاهر خواننده نداری اما همه تو را با همین چند خط تفسیر می کنند چون خودشان همین را هم نمی نویسند
حرف هایی را که می نویسی دیگر نگفته نیستند چون حداقل یک بار مرورشان کرده ای
و در عین حال وبلاگ دوای تنهایی نیست که به مثلا دیوار حرف هایت را بزنی
یعنی وبلاگ نمی نویسی که تنهایی را پر کنی
فکر کنم در واقع حرف هایی هستند که ذاتن نوشتنی هستند نه گفتنی
یه چیزهایی مال شفاهی روایت شدن نیستند
یا حداقل اینکه خیلی چیزها را باید مکتوب هم کرد

و اما
رفیقی دارم که اصرار دارد نحوه ی برخورد ما با شرایط در دگرگونی ها ی بعدی حاصل از آن شرایط موثر است
مثلن  اگه عاشقیتی در میونه مهمه که باهاش انتلکتوال برخورد کنیم یا چاله میدونی و این در کیفیت عاشقیت موثره
دوست دارم نگم که قبول ندارم و ما تمام سرنوشتمون یه سری تکرار تاریخی یه و ترجیح میدادم چهار نفر پیدا میشدن نظرشون رو بشنوم

No comments:

Post a Comment