20120405

ایرانیزاسیون هنر خیابانی

یک: سه چهار سال پیش این آقا را در یک روز ابری اواخر تابستان جلوی مرکز فرهنگی کارتیه مدتی زیر چشمی رصد کردم . فرصت پیدا کرده بود در حاشیه نمایشگاه گرافیتی در مرکز فرهنگی روی دیوارهای ژیگول ساختمان نقاشی کند.سر تا پای ساختمانی که اتفاقن همان اواخر افتتاح شده بود را عده ای در مدتی نه چندان طولانی خط خطی کرده بودند
دو: از چند و چون و ریشه ها و گرایشات و فراز و نشیب های هنر خیابانی خیلی ها گفته اند و کمابیش می دانیم از کجا آمده وچرا مانده و دیده ایم که همه جا هست.کمتر فیلم سینمایی اروپایی هست که سکانس های شهری داشته باشد و کادر هایی با نقاشی خیابانی هایی در پس زمینه نداشته باشد.موافق و مخالف هم همه جا دارد و هیچ کجا نقاشی دیواری یک روش آفرینش هنری مجاز و قانونی نیست به گمانم
سه: و البته شاید هیچ کجا هم مثل تهران این طور خصمانه به سمت چیزهایی که نمیشناسندش سنگ پرت نکنند.این یک نمونه از نقاشی های دیواری خودجوش - در مقابل هنر نمایی های شهرداری - است (بوده)در شهرک اکباتان که گویا خودش و امثالش مرتبا توسط شهرداری پاک می شوند
چهار: این یکی از نمونه های فرمایشی است در تقاطع ولی عصر و توانیر....که البته از شر نقاشان خیابانی واقعی در امان نمانده است. سنت پر سود زیبا سازی دیوارهای شهر با نقاشی دوچرخه سوار ابرنورد و پل عابر پیاده ی بی انتها و هزار ایده ی نا مانوس با آن چه در شهر می گذرد مدت زیادی است که به تجارتی کمابیش مافیایی تبدیل شده
 با در نظر گرفتن تمام جوانب و مرور عمده ی نظراتی که در وب سایت ها یا مجلات تخصصی و عمومی هنر و معماری منتشر شده و در قالب متن کوتاهی یک بار سعی کردم فرق بین آن چه این جا می گذرد و اصل داستان را شرح دهم و مدعی شوم که حالا همه جا را هم نقاشی نکنیم آسمان به زمین نمی آید. دلایلش را در لینک پیوست کامل می خوانید
 


No comments:

Post a Comment